یکی از دوستان تعریف می کرد : با پرواز از پاریس تا حیدر آباد باید میرفتم پروازم اونقدر طولانی شد ه مجبور شدم شراب بخورم ، گفتم شراب؟ گفتم مگه نمی دونی شراب حرامه و نمیشه خوردش چرا خوردی تو که ادم مثبتی بودی و هزار خرف دیگه بهش زدم برگشت و با بی اهمیتی گفت : مجبور بودم چون هواپیما زده شده یودم مثل همون وقتایی که با هم میرفتیم دریا و من دریا زده می شدم و قرص خواب میخوردم میخوابیدم،تو هواپیما قرص خوابی پیدا نکردم ولی اونقدر شراب خوردم تا خوابم ببره تا هواپیما زده نشم.


- چه توجیح خوبی برای شراب خوردنش داشت.